در چند سفر استانی اخیر حضرت آیـتاللهالعظمی خامنهای، یکی از جذابترین و زیباترین اتفاقات، بازدیدهای ایشان از خانوادههای شهدا بود که معمولاً بهشکل حاشیهنویسی در فضای مجازی یا پخش فیلمهایی از صدا و سیما، منعکس میشد. همین چند فراز، نشان میداد که این دیدارها چقدر جالب و پرنکته بودهاند. این مختصرِ منتشر شده، پیوند زیبایی بین بدنه عادی جامعه و حضرت آقا و شهدا ایجاد میکرد. در ذهن مجموعه صهـبا دغدغهای ایجاد شد برای بررسی سابقه این دیدارها و کیفیت آنها.
تحقیقات و پرسوجوها، خبر از ماجرایی قدیمی میداد که چون رودخانهای بهشتی، آرام و زلال و با صفا، همواره روان بوده و هست. و فقط چند مورد از صدها دیدار، بازتابی بین مردم داشتهاند. بههرحال صهـبا هر روز برای رسیدن به محتوای این دیدارها و پرداختن به آنها مشتاقتر میشد و به دنبال راهی میگشت برای رسیدن به آنها.
از مهمترین ویژگیهای این دیدارها این است که حضرت آقا، بدون تشریفاتِ معمول دیدارهای دیگر، خیلی صمیمانه وارد خانه شهدا شده و با آنها همصحبت شدهاند. دیدارهایی پربار و پرنکته، چه از لحاظ بیانات و چه از لحاظ برخوردها و رفتارهای ایشان.
ویژگی دیگر آنها این است که تداوم داشتهاند، تداومی که خبر از اهمیت بسیار بالای این موضوع برای حضرت آیـ÷الله خامنهای دارد. در میان فشار کارهای اجرایی و مدیریتیِ زمان ریاست جمهوری و اوج جنگ، تا زمان رهبری و شدت فعالیتهای ایشان، چه در حوزه مسائل کشور و چه برنامههای علمی و مطالعاتی، این دیدارها متوقف نشدهاند. تعدادشان کم و زیاد شده، اما هیچوقت توقف نداشته.
بههر حال همهچیز نشان میداد که این دیدارها گوهرهایی هستند که باید به مردم انتقال داده شوند تا آنچه برای رهبر جامعه اسلامی، تا این اندازه اهمیت دارد، برای مردم هم روشن شود و آنها هم از انوار خانوادهها و معنویت و نور این دیدارها، تا حدی بهره ببرند.
***
و اما کتاب میزبانی از بهشت
محدوده خیابانِ ابوذر مشهد، در محله احمدآباد، در شبِ جمعه ۷/۱/۱۳۷۶، میزبان مهمان عزیزی است که بیسروصدا به خانه خانوادههای شهدا سر میزند. ایام دید و بازدیدِ عید است و آن شب، رهبر انقلاب به خانه پنج خانواده از حقداران انقلاب میروند که فرزندانشان را بر سر این حمایت اهدا کردهاند. آن گوهر نابی که به دست صـهبا رسید، برخی از اطلاعات مربوط به این پنج دیدار است. همین اطلاعات اولیه، مدهوشکننده بودند. هر دیداری به فراخور شرایط خانواده و شهدایشان، نمک خاص و نکتههای زیبای خودش را داشت. وقت کم بود و میبایست در کمترین وقت ممکن، این کار به خروجی میرسید. این اطلاعات را همراه خود برداشتیم و مشرّف شدیم به مشهدالرضا تا بعد از زیارت و استمداد از حضرت رئوف علیهالسلام، این خانوادهها را ببینیم و با آنها صحبت کنیم؛ از شهدایشان و از آن شب، یعنی ۷/۱/۱۳۷۶٫ مهمان خانوادههای شهید حمیدرضا سمرقندی، شهیدان مجتبی و محسن عاشوری، شهیدان مسعود و مهدی میرزایی، شهید غلامحیدر رستمی و شهیدان محمد محسن و حمید سماعی یکتا شدیم. در این خانهها لحظات نابی بر ما گذشت که تا آخر عمر فراموش نخواهیم کرد.
خانوادههایی ساده و صمیمی که هنوز داغ شهیدشان را بر دوش دارند، اما هر روز محکمتر پای آرمانهای شهدا ایستادهاند. متأسفانه، بعد از هفده سال، سه نفر از مادران و پدران شهدا که آن شب میزبان آقا بودند، از دنیا رفتهاند، اما آنها که هستند، هنوز شیرینی آن دیدار زیر زبانشان است و بعضاً بعد از این همه سال، با یادآوری آن صحنهها میگریند. خانوادههایی که سفت و سخت پای رهبری ایستادهاند و داستان شهدا و دیدار آن شب را برای فرزندان و نوههایشان گفتهاند تا آنها هم برای ادامه این راه آماده شوند.
با توشهای غنی و سنگین از مشهد بازگشتیم تا این پنج دیدار را روایت کنیم. بار ارزشمند و سنگینی بود بر دوش بدنی ضعیف؛ قلم امثال ما کجا و سرودن در رثای شهدا و عرض ارادت ولایت در منازل آنان کجا… از طرفی شرمندهایم و از طرف دیگر خوشحال که ما نیز کلافبهدست در صف خریداران یوسف هستیم؛ باشد که قبول افتد.
حاصل کار، این کتاب میزبانی از بهشت است با پنج روایت که هر کدام از یک زاویه دید و از جایی وارد داستان شهدای خانواده و دیدار حضرت آقا با آنها میشود. سعی شده در مورد دیدار، تمام آنچه در آن حدود پانزده دقیقه گذشته، کاملاً بازگو شود.
این شهدا آنقدر بزرگوار بودهاند که میشود کتابهای مستقلی در مورد زندگی و شهادت هر کدام از آنها نوشت. اما هدف این نوشته، روایت دیدار حضرت آقاست با خانوادههای آنها، و لذا فقط در حد لازم، از شهدا گفته شده است که به درک فضای خانواده و دیدار کمک کند.
در هر پنج روایت، متن صحبتهای حضرت آقا در منزل شهدا، عیناً نقل شده و با رنگ متفاوت قلم، از باقی متن متمایز شدهاست.
امیدواریم این راه نورانی و پربرکت، به هر طریقی ادامه یابد و این دیدارهای معنوی به مردم مشتاق برسد.